Thursday 9 June 2016

كاش جنگى نبود

خواب ديدم از يه ارتفاع خيلى زيادى گوشى موبايلم افتاد و من نتونستم بگيرمش. تو خواب صفحه ى گوشيم شكست. كنار آب بوديم. غروب بود. داشتيم به غروب آفتاب لب ساحل نگاه مى كرديم كه يك موشك به سمت ما اومد، موشك دور زد و چند بار روى دريا چرخ زد. من ترسيده بودم. پرسيدم اين موشكا براى چين؟ تو همون خواب گفتن جنگ شده. 
فرداش با سوفى رفتيم پياده روى. گوشى موبايل رو گذاشتم رو كالسكه تا جاى سوفى رو درست كنم. گوشى كه افتاد ياد خوابم افتادم. صفحه ش شكسته بود. 

No comments:

Post a Comment